📚کلمه قاباغ:
در معنای پیشانی وجلو می باشد.
در زبان تورکی آذربایجانی معاصر بیشتر به معنای جلو ،اول ،پیش کاربرد دارد.
✅در شهرهای توووز وقازاخ جمهوری آذربایجان به صورت قاواخ و درمعنای پیشانی وصورت کاربرد دارد.
✅در شعرهای موللا پناه واقف و آشیق علسگر به این اشعار بر می خوریم. که قاباغ در معنی پیشانی آمده است.
آی قاباقلی،بولود زولفلو گؤزلیم -دوروبان باشینا دولانماق گَرَک(میرزا پناه واقف)
آچیلدی نیقابین آی قاباغیندان-آلدی باشدان آغیل ،کامالی، خورشید(علسگر)
بوللور بوخاق لاله یاناق،آی قاباق –شاهمار زولفو پریشانلار دولانیر.(علسگر)
این کلمه در معنی پیشانی در زبانی تاتی امروزه نیز کاربرد دارد که درزمان قدیم از تورکی وارد شده است.
✅در زبانهای تورکی خاکاس و وتووا وآلتای نیز در معنای پیشانی کاربرد دارد.
معنای صورت(که در قسمت جلو بدن قرار دارد) وجلو نیز بر اساس همین معنی از کلمه قاباغ بوجود آمده اند.
به طور کلی در شیوه های مختلف زبانی تورکی سمت های جلو و عقب(اؤن وآرخا) با اعضای بدن که در سمت جلو و یا در سمت عقب بدن قرار دارند نیز نشان داده می شود.
مثلا کلمای مانند بینی ،سر ،صورت ،ابرو و... طرف جلو و کلماتی مانند دال ،آرخا،انسه،سیرت و غیره در معنای آرخا (عقب ) می باشند.
✅منبع:
Gülsüm Hüseynova. Tat dili leksik fondunun genealoji təhlili-64-65
✅ در فرهنگ شاهمرسی ص 722 نیز در معانی:جلو پیش ،مقابل،برابر،اولی ،چهره ،منظر آمده است.
✅در پی نوشت به این نکات هم میتوان توجه کرد کلماتی مانند قابیغ(پوست میوه ودرخت و...)،قابار(-حباب روی آب،تاول یا پوستی که برروی پوست اصلی ایجاد می شود) قاب (ظرف) که به صورت پوسته ای غذا را در بر میگیرد،یا غلاف وجلد برخی اشیا مانند عکس.قاوال (دهل) که از پوست درست می شود .قابارتماق(به رخ کشیدن).قابارما(مد،بالا آمدن آب دریا) قاباقلاشدیرماق(رو به رو کردن)قابان(گراز نری که نقش فرمانده وجلو رونده دارد)قابورغا(استخوان های سینه که روی قلب و... را می پوشاند)و... در همه اینها ریشه کلمه قاباغ به صورت قاب در معنی قسمت رویی .،ظرف ،جلد ،سطح خارجی ،پوسته وصورت و... آمده که بی ارتباط با معنی جلو و پیشانی وصورت در کلمه قاباغ نمی تواند باشد.
@tarixbastan
قام،آیین،تاریخ وزبان باستان تورکان✴️✴️✴️
یکشنبه 23 تیر 1398